آسترید لیندگرن در کتاب سرزمین دور قصه زندگی پسری بهنام بوویل هلم اولسون را روایت میکند که از پس از تولد مادر خود را از دست داده و به شیرخوارگاه سپرده میشود. بوویل در سن یک سالگی توسط زن و شوهری به نام ادلا و سیکستن به فرزندخواندگی قبول میشود. اما از آنجاییکه ادلا و سیکستن از ابتدا یک دختر میخواستند نه پسر، همواره با بوویل دچار مشکل هستند و او را عامل تمامی مشکلات خود میدانند.
روزی عمه ادلا، بوویل را برای خرید نان قندی به دکان قنادی میفرستد، اما هیچگاه بوویل از این خرید به خانه برنمیگردد و فردای آن روز خبر گم شدن پسری 9 ساله از رادیو پخش میشود. متن این خبر میگوید: پلیس استکهلم در جستوجوی پسر نه سالهای به اسم بوویل هلم اولسون است که از ساعت 6 بعدظهر روز گذشته به خانه خود بازنگشته است. خواهشمند است اگر کسانی از این پسر اطلاعی دارند با پلیس تماس بگیرند.